تقویم سال ١٣٨٥

 


فروردین ١٣٨٥
March-April 2006
سال نو مبارک
جمعه پنج شنبه چهارشنبه سه شنبه دوشنبه یکشنبه شنبه
Fri Thu Wed Tue Mon Sun Sat
٤
24
٣
 
23
٢
22
١
21
 
١١
31
١٠
30
٩
29
٨
28
٧
27
٦
26
٥
25
١٨
 
7
١٧
6
١٦
5
١٥
4
١٤
3
١٣
2
١٢
1April
٢٥
14
٢٤
 
13
٢٣
12
٢٢
11
٢١
10
٢٠
9
١٩
8
 
٣١
20
٣٠
19
٢٩
18
٢٨
17
٢٧
16
٢٦
15
١٢ فروردین = روز جمهورى اسلامى ١ - ٤ فروردین = تعطیلات نوروزى      
١٣ فروردین = سیزده بدر ٩   فروردین = وفات پیامبر      
٢٧ فروردین = میلاد پیامبر ١٠   فروردین = شهادت امام رضا      

 

اردیبهشت ١٣٨٥
April-May 2006
 
جمعه پنج شنبه چهارشنبه سه شنبه دوشنبه یکشنبه شنبه
Fri Thu Wed Tue Mon Sun Sat
١
21

 
 
 
 
 
 
 
٨
28
٧
27
٦
26
٥
25
٤
24
٣
23
٢
22
١٥
 
5
١٤
4
١٣
3
١٢
2
١١
1 May
١٠
30
٩
29
٢٢
12
٢١
 
11
٢٠
10
١٩
9
١٨
8
١٧
7
١٦
6
٢٩
19
٢٨
 
18
٢٧
17
٢٦
16
٢٥
15
٢٤
14
٢٣
13
 
٣١
21
٣٠
20
٦ اردبیهشت = میلاد پیامبر و امام صادق

 

خرداد ١٣٨٥

May- June 2006
جمعه پنج شنبه چهارشنبه سه شنبه دوشنبه یکشنبه شنبه
Fri Thu Wed Tue Mon Sun Sat
٥
26
٤
 
25
٣
24
٢
23
١
22
 
 
١٢
2
١١
1 June
١٠
31
٩
30
٨
29
٧
28
٦
27
١٩
 
9
١٨
8
١٧
7
١٦
6
١٥
5
١٤
4
١٣
3
٢٦
16
٢٥
 
15
٢٤
14
٢٣
13
٢٢
12
٢١
11
٢٠
10
  
٣١
21
٣٠
20
٣٩
19
٢٨
18
٢٧
17
١٤ خرداد = درگذشت آیت الله خمینى
١٥ خرداد = قیام ١٥ خرداد

 

تیر ١٣٨٥
June-July 2006
 
جمعه پنج شنبه چهارشنبه سه شنبه دوشنبه یکشنبه شنبه
Fri Thu Wed Tue Mon Sun Sat
٢
23
١
 
22
 
 
 
 
 
٩
30
٨
29
٧
28
٦
27
٥
26
٤
25
٣
24
١٦
 
7
١٥
6
١٤
5
١٣
4
١٢
3
١١
2
١٠
1 July
٢٣
14
٢٢
 
13
٢١
12
٢٠
11
١٩
10
١٨
9
١٧
8
٣٠
21
٢٩
20
٢٨
19
٢٧
18
٢٦
17
٢٥
16
٢٤
15
 
٣١
22
٨ تیر = شهادت حضرت فاطمه
١٩ تیر = شهادت حضرت فاطمه
 

 

امرداد ١٣٨٥
July-August 2006
 
 
جمعه پنج شنبه چهارشنبه سه شنبه دوشنبه یکشنبه شنبه
Fri Thu Wed Tue Mon Sun Sat
٦
28
٥
 
27
٤
26
٣
25
٢
24
١
23
 
١٣
4
١٢
3
١١
2
١٠
1 Aug
٩
31
٨
30
٧
29
٢٠
 
11
١٩
10
١٨
9
١٧
 
8
١٦
7
١٥
6
١٤
5
٢٧
18
٢٦
 
17
٢٥
16
٢٤
15
٢٣
14
٢٢
13
٢١
12
 
٣١
 
22
٣٠
21
٣٩
20
٢٨
19
١٧ امرداد = ولادت حضرت على
٣١ امرداد = مبعث حضرت رسول
 
 

 

شهریور ١٣٨٥
August-September 2006
 
 
 
جمعه پنج شنبه چهارشنبه سه شنبه دوشنبه یکشنبه شنبه
Fri Thu Wed Tue Mon Sun Sat
٣
25
٢
 
24
١
23
 
١٠
1 Sep
٩
31
٨
30
٧
29
٦
28
٥
27
٤
26
١٧
 
8
١٦
7
١٥
6
١٤
5
١٣
4
١٢
3
١١
2
٢٤
15
٢٣
 
14
٢٢
13
٢١
12
٢٠
11
١٩
10
١٨
9
٣١
22
٣٠
21
٢٩
20
٢٨
19
٢٧
18
٢٦
17
٢٥
16
١٨ شهریور = ولادت امام دوازدهم
٢٩ شهریور = ولادت امام دوازدهم

 

مهر ١٣٨٥
September-October 2006
 
جمعه پنج شنبه چهارشنبه سه شنبه دوشنبه یکشنبه شنبه
Fri Thu Wed Tue Mon Sun Sat
٧
29
٦
28
٥
27
٤
26
٣
25
٢
24
١
23
١٤
6
١٣
5
١٢
4
١١
3
١٠
2
٩
1 Oct
٨
30
٢١
13
٢٠
 
12
١٩
11
١٨
10
١٧
9
١٦
8
١٥
7
٢٨
20
٢٧
 
19
٢٦
18
٢٥
17
٢٤
16
٢٣
15
٢٢
14
 
٣٠
22
٢٩
21
٢٣ مهر = شهادت حضرت على
 

 

آبان ١٣٨٥
October-November 2006
 
جمعه پنج شنبه چهارشنبه سه شنبه دوشنبه یکشنبه شنبه
Fri Thu Wed Tue Mon Sun Sat
٥
27
٤
 
26
٣
25
٢
24
١
23
 
 
١٢
3
١١
2
١٠
1 Nov
٩
31
٨
30
٧
29
٦
28
١٩
 
10
١٨
9
١٧
8
١٦
7
١٥
6
١٤
5
١٣
4
٢٦
17
٢٥
 
16
٢٤
15
٢٣
14
٢٢
13
٢١
12
٢٠
11
 
٣٠
21
٢٩
20
٢٨
19
٢٧
18
٣ آبان = عید فطر
٢٧ آبان = وفات امام جعفر صادق
 

 

آذر ١٣٨٥
November-December 2006
 
جمعه پنج شنبه چهارشنبه سه شنبه دوشنبه یکشنبه شنبه
Fri Thu Wed Tue Mon Sun Sat
٣
24
٢
 
23
١
22
 
 
١٠
1 Dec
٩
30
٨
29
٧
28
٦
27
٥
26
٤
25
١٧
 
8
١٦
7
١٥
6
١٤
5
١٣
4
١٢
3
١١
2
٢٤
15
٢٣
 
14
٢٢
13
٢١
12
٢٠
11
١٩
10
١٨
9
  ٣٠
21
٢٩
20
٢٨
19
٢٧
18
٢٦
17
٢٥
16
 
 

 

دى ١٣٨٥
December 2006- January 2007
 
 
جمعه پنج شنبه چهارشنبه سه شنبه دوشنبه یکشنبه شنبه
Fri Thu Wed Tue Mon Sun Sat
١
22

 
 
 
 
 
 
 
٨
29
٧
28
٦
27
٥
26
٤
25
٣
24
٢
23
١٥
 
5
١٤
4
١٣
3
١٢
2
١١
1 Jan
١٠
31
٩
30
٢٢
12
٢١
 
11
٢٠
10
١٩
9
١٨
8
١٧
7
١٦
6
٢٩
19
٢٨
18
٢٧
17
٢٦
16
٢٥
15
٢٤
14
٢٣
13
 
 
 
٣٠
20
١٠ دى = عید قربان
١٨ دى = عید غدیر خم

 

بهمن ١٣٨٥
January- February 2007
 
 
جمعه پنج شنبه چهارشنبه سه شنبه دوشنبه یکشنبه شنبه
Fri Thu Wed Tue Mon Sun Sat
٦
26
٥
 
25
٤
24
٣
23
٢
22
١
21
 
١٣
2
١٢
1 Feb
١١
31
١٠
30
٩
29
٨
28
٧
27
٢٠
 
9
١٩
8
١٨
7
١٧
6
١٦
5
١٥
4
١٤
3
٢٧
16
٢٦
 
15
٢٥
14
٢٤
13
٢٣
12
٢٢
11
٢١
10
 
٣٠
19
٢٩
18
٢٨
17
٢٢ بهمن = سالروز انقلاب ٩ بهمن = تاسوعا
  ١٠ بهمن = عاشورا
 

 

اسفند ١٣٨٥
February-March 2007
 
 
جمعه پنج شنبه چهارشنبه سه شنبه دوشنبه یکشنبه شنبه
Fri Thu Wed Tue Mon Sun Sat
٤
23
٣
 
22
٢
21
١
20
 
 
 
١١
2
١٠
1March
٩
28
٨
27
٧
26
٦
25
٥
24
١٨
 
9
١٧
8
١٦
7
١٥
6
١٤
5
١٣
4
١٢
3
٢٥
16
٢٤
 
15
٢٣
14
٢٢
13
٢١
12
٢٠
11
١٩
10
 
٢٩
20
٢٨
19
٢٧
18
٢٦
17
٢٩ اسفند = روز ملى شدن نفت ١٩ اسفند = اربعین حسینى
  ٢٧ اسفند = وفات حضرت محمد

شیعه چند فرقه‏ دارد؟

آشنایی با فرقه های اسلامی (10)
آفتاب: شیعه نیز مانند تسنن، دارای فرقه های متعدد است. اما به راستی شیعه را باید دارای چند فرقه و انشعاب دانست؟ پاسخ این سوال را به روایت علی ربانی گلپایگانی، پی می گیریم:
در کتب ملل و نحل، براى شیعه فرقه‏هاى بسیارى ذکر شده و حتى گفته شده است که حدیث معروف افتراق امت (هفتاد و سه فرقه) بر فرقه‏هاى شیعه منطبق مى‏گردد، ولى باید توجه داشت که اولا: برخى از این فرقه‏ها مانند غلات و شعب آن و. . . ، حقیقتا از انشعابات شیعه نبوده و دانشمندان شیعه آنها را تکفیر نموده‏اند، و ثانیا: حقیقت انشعاب در مذهب شیعه این است که در مسئله امامت، که معرف مکتب تشیع است، اختلافاتى وجود داشته باشد، ولى اختلاف در مسائل اعتقادى دیگر معیار شناخت فرقه‏هاى شیعه نیست. بر این اساس، ذکر بسیارى از این فرقه‏ها، از قبیل هشامیه، یونسیه، نعمانیه و. . . به عنوان فرقه شیعه واقع بینانه نیست، ثالثا: تعداد بسیارى از فرقه‏هایى که در مسئله امامت از آنها یاد شده است، بر فرض واقعیت داشتن آنها، زمان کوتاهى بیش دوام نیاورده و به کلى محو گردیده‏اند، مثلا پس از شهادت امام عسکرى علیه‏السلام فرقه‏هاى چهارده گانه‏اى براى شیعه نقل گردیده که هیچ اثرى از آنان یافت نمى‏شود و حتى واقعیت داشتن آنها نامعلوم است، چنانکه شیخ مفید پس از ذکر فرقه‏هاى چهارده‏گانه گفته است:

«در این زمان (373 هجرى) جز امامیه (اثنا عشرى) که به امامت‏حضرت مهدى (عج) معتقدند، فرقه‏اى وجود ندارد، و فرقه‏هاى دیگر منقرض شده و جز حکایاتى غیر قابل اعتماد از آنان در دست نیست‏» . (1)

محقق طوسى نیز پس از اشاره به فرقه‏هایى که در کتاب ملل و نحل براى شیعه ذکر گردیده گفته است:

«اینها اختلافاتى است که درباره شیعه نقل شده است، ولى از اکثر آنها جز در کتابهاى غیر قابل اعتماد اثرى یافت نمى‏شود، و برخى از این فرقه‏ها مانند غلات و گروهى از باطنیه خارج از اسلام‏اند» . (2)

علامه طباطبائى نیز پس از اشاره به فرقه‏هاى کیسانیه، زیدیه، اسماعیلیه، فطحیه و واقفیه گفته است:

«دیگر پس از امام هشتم تا امام دوازدهم که نزد اکثریت‏شیعه، مهدى موعود است، انشعاب قابل توجهى به وجود نیامد، و اگر وقایعى نیز در شکل انشعاب پیش آمده چند روز پیش نپاییده و خود به خود منحل شده است، مانند اینکه جعفر فرزند امام دهم پس از حلت‏برادر خود (امام یازدهم) دعوى امامت کرد و گروهى به وى گرویدند، ولى پس از چند روزى متفرق شدند و جعفر نیز دعوى خود را تعقیب نکرد، و همچنین اختلافات دیگرى در میان رجال شیعه در مسائل علمى کلامى و فقهى وجود دارد که آنها را از انشعاب مذهبى نباید شمرد» . (3)

فرقه‏هاى اساسى شیعه
در مورد تعداد فرقه‏هاى اساسى شیعه (اصول فرقه شیعه) چند قول است:

بغدادى آنها را سه فرقه دانسته است: «زیدیه، کیسانیه و امامیه‏» . وى در آغاز غلات را نیز از انشعابات شیعه دانسته، ولى بعدا یاد آور شده است که چون آنان از اسلام خارج شده‏اند از فرقه‏هاى اسلامى به شمار نمى‏آیند. (4)

رازى غلات را نیز بر تعداد آنان افزوده است (5) و شهرستانى اسماعیلیه را نیز بر شمرده و فرقه‏هاى اصلى شیعه را پنج فرقه دانسته است. (6)

محقق طوسى نیز در قواعد العقائد با نظریه بغدادى موافقت نموده و اصول فرقه‏هاى شیعه را زیدیه، کیسانیه و اثنا عشریه دانسته است. این سه فرقه در وجوب نصب امام بر خدا اتفاق نظر دارند، ولى دو فرقه غلات و اسماعیلیه امامت را واجب «من الله‏» مى‏دانند نه واجب «على الله‏» . (7)

قاضى عضد الدین ایجى نیز اصول فرقه‏هاى شیعه را سه فرقه غلات، زیدیه و امامیه دانسته است. (8) و بالاخره علامه طباطبائى انشعابات اصلى شیعه را در زیدیه، اسماعیلیه و اثنا عشریه خلاصه کرده است. (9)

یادآور مى‏شویم اگر ملاک در بیان فرقه‏هاى امامیه یا شیعه کلام شیخ مفید باشد که هر کس قائل به نص در مسئله امامت‏بوده و على علیه‏السلام را امام و جانشین بلا فصل پیامبر بداند امامى و شیعى نامیده مى‏شود، سخن شهرستانى جز در مورد غلات صحیح است و امامیه مشتمل بر فرقه‏هایى چون فطحیه و ناووسیه نیز مى‏گردد، و اگر ملاک فرقه‏هاى موجود شیعه است نه آنها که منقرض شده‏اند، در این صورت کلام علامه طباطبائى استوار است.

ما در این بحث، عمده فرقه‏هاى شیعه را که در مسئله امامت پدید آمده‏اند به اجمال یادآور مى‏شویم، ولى از فرقه‏هایى چون هشامیه، یونسیه، زراریه و مانند آن که ربطى به مسئله امامت ندارند بحث نخواهیم کرد و در مورد غلات نیز با نظریه بغدادى موافقیم که آنها در حقیقت جزو هیچ یک از فرقه‏هاى اسلامى نیستند، و درباره پیروان فرقه‏هایى که منقرض شده، یا در مسائل کلامى آرا و عقاید زیدیه، اسماعیلیه و امامیه را پذیرفته‏اند، به اختصار خواهیم گذشت. در حقیقت محور بحث مشروح ما را فرقه‏هاى زیدیه، اسماعیلیه و امامیه تشکیل مى‏دهند.

پى‏نوشت‏ها:

1- الفصول المختاره، ص 321.

2- تلخیص المحصل، ص 413.

3- شیعه در اسلام، ص 61.

4- الفرق بین الفرق، ص 23- 21.

5- تلخیص المحصل، ص 408.

6- الملل و النحل، ج 1، ص 147.

7- قواعد العقائد، ص 110.

8- شرح المواقف، ج 8، ص 285.

9- شیعه در اسلام، ص 32.


دست راستی ها و دست چپی ها

دست راستی ها و دست چپی ها!!؟
 
چــــــرا به موافقین دولت، دست راستی و به مخالفین آن دست چپی میگویند؟؟

تــا انقلاب کبیر فرانسه «سال 1789 میلادی» در مجلس فرانسه فقط دو طبقه روحانیون و اشراف نماینده داشتند. تصمیمات این نمایندگان فقط به نفع ثروتمندان و برای حمایت از مالکیت و حقوق و امتیازات آنان بوده و هرگز به نفع عموم قدمی برداشته نمیشد! بر اثر فشار مردم، لوئی شانزدهم پادشاه فرانسه اجبارا" با تشکیل مجلس طبقات سه گانه «نمایندگان: اشراف، روحانیون،و عامه» موافقت نموده و در چهار مه 1789 در کاخ ورسای مجلس طبقات سه گانه را افتتاح کرد

در روز افتتـــــــــاح مجلس، نمایندگان اعیان و اشراف برای اینکه نمایندگان عامه را به میان خود راه ندهند، همه در یکطرف مجلس یعنی سمت راست سالن نشستند.  وقتی نمایندگان عامه با این وضع روبرو شدند برای مقابله، سمت چپ سالن را اشغال کردند، روحانیون که دیرتر در مجلس حضور یافته بودند، در وسط جلوس کردند

در مجالس قبلی، لوایحی که توسط دولت ارائه میشد اصولا" بدون مخالفت و بررسی و بحث زیاد به تصویب نمایندگان اشراف و روحانیون میرسید. با ورود نمایندگان طبقه سوم «عامه» قیافه مجلس تغییر کرد. نمایندگان عامه زمزمه هائی شروع کردند که بدون تصویب آنها هیچ مالیاتی نباید وضع و وصول گردد. در طرح لایحه مربوط به افزایش مالیات، نمایندگان عامه که مطابق معمول در سمت چپ مجلس جلوس کرده بودند، با مخالفت شدید، طوفانی بپا کردند، در مقابل آنها نمایندگان دست راست مجلس «اشراف» موافق لایحه بودند. بعدها نیز نمایندگان طبقه سوم، با اکثر پیشنهادات دولت مخالفت کردند. اصطلاح دست چپی، به مفهوم مخالف دولت و دست راستی موافق با دولت، از اینجا ناشی شده است و از آن به بعد در تمام کشورها به هر کسی که با دولت مخالف بود، دست چپی و به موافقین دست راستی میگویند

واقعیت هایی در مورد جن

آیا واقعا جن وجود دارد؟ چگونه زندگی میکند؟

شاید به جرات بتوان بحث در وادی موجودات ماوراءالطبیعه را به قدمت تاریخ بشری دانست،چه در میان عوام وچه در میان روشنفکران،دانش پژوهان و محققین هر عصر.از این رو بعد از گذشت قرن ها این بحث هنوز هم به همان تازگی دنبال شده و چنانچه وقتی نوشته ای،گفتگویی،داستانی ویا حتی فیلمی در مورد آنها تهیه می شود از استقبال عموم برخوردار می گردد،چرا که بشر همیشه تشنه برداشتن حجاب از مستورهای پیرامون خویش است،تا بتواند حس غریزی کنجکاوی خود را نسبت به این موجودات به طریقی تسکین بخشد.شاید یک وجه اشتراک را بتوان در میان عوام و روشنفکران و دانشمندان یافت وآن شک و تردید نسبت به واقعیت وجودی آنان است؛چراکه حتی سیر تکاملی علم در قاره اروپا و آمریکا هم نتوانسته آن را از محالات بداند و علی رغم همه پیشرفت های علوم بشری هیچ راه حل علمی برای پی بردن به چگونگی این موجودات عنوان نشده و همه چیز مانند ازل در شک و تردید است؛اما در جهان بینی اسلامی همه چیز زیبا و بجا آفریده شده است،حتی موجود ماوراء الطبیعه ای با نام «جن»،موجودی که حتی برخی از مسلمانان،روشنفکران و دانش پژوهان در زمینه دینی یا به دیده شک و تردید در آن نگریسته،ویا سکوت کرده اند. _________________


جن یک واقعیت است یا افسانه
در میان انسان ها بر خلقت نظام عالم دو دیدگاه کلی وجود دارد،عده ای که همه چیز را ناشی از خلقت ذات الهی می دانند و گروهی دیگر که سر منشاء خلقت نظام دو عالم را در طبیعت جستجو می کنند.اگر چه در میان آنان اختلاف نظرها بسیار عمیق واساسی است،ولی هیچ یک از این دو گروه نتوانسته اند وجود موجودات ماوراء الطبیعه را انکار کنند.
آنهایی که خدا باورند و به روح و معاد معتقدند(غیر از مسلمانان)از آنها به عنوان ارواح خبیثه ویا ارواح شریر یا شیطان یاد می کنند،برخی هم آنها را موجودات فضایی قلمداد می کنند،مادیون هم اعتقادی به ذات الهی و قدرت پروردگار ندارند،این موجودات را همان انسان های اولیه ای می دانند که در سیر تکامل بین انسان ومیمون حیوان مانده وبه شکل و شمایل غریب در آمده اند و یا حتی برخی از آنها معتقدند که اینان انسان های وحشی و بدوی در اعماق جنگل هستند و گاهی خود را نمایان ساخته و موجب اذیت و آزار انسان های متمدن میشوند.
بنا به نص صریح قرآن،موجودات عالم به سه گروه تقسیم می شوند:
1. جامدات
2. نباتات
حیوانات؛که یا دارای عقلند مانند انسان،فرشتگان و جنیان و یا فاقد عقل و شعور مانند حیوانات وباز بنا به آیات نورانی قرآن کریم، باید بدانیم که بدون هیچ شک و تردیدی موجودی با نام«جن» در جهان آفرینش وجود دارد که از نظر تکلیف و شایستگی مورد خطاب پروردگار قرار گرفته و مشابه انسان می باشد، چرا که:
1. سی و چهار بار نام جن در قرآن کریم آورده شده است.
2. هفتادودومین سوره قرآن با نام این موجود مزین گردیده است.
3. احادیث و روایات فراوانی از پیامبر اکرم (ص)،حضرت علی(ع)،امامان و بزرگان علوم دینی در این خصوص،موجود بوده ودر دسترس قرار دارد.
4. به وسیله بسیاری از انسان ها رؤیت شده اند.
به آیاتی از قرآن کریم که وجود جن را مبرهن می داند اشاره می کنیم:
 سپاهیان سلیمان از جن و آدمی و پرنده گرد آمده و به صف می رفتند.(سوره نمل،آیه 17)
 برای خدا شریکانی از جن قرار دادند و حال آن که جن را خدا آفریده است.(سوره انعام،آیه17)
 بگو از جن و انس گرد آیند تا همانند این قرآن بیاورند،نمی توانند،هر چند که یکدیگر را یاری دهند.(سوره اسرا،آیه8
 سخن پروردگارت بر تو مقرر شد که جهنم را از جن و انس انباشته می کنیم.(سوره هود،آیه119)
 ای گروه جنیان و آدمیان،اگر می توانید از قطر آسمان و زمین بگذرید،بیرون روید ولی بیرون نتوانید رفت مگر با قدرتی.(سوره الرحمن،آیه33)
مرحوم شیخ مفی در کتاب «ارشاد» آورده است:
در آثاری از ابن عباس نقل شده:زمانی که پیامبر اسلام(ص) به قصد جنگ با قبیله مصطلق از مدینه خارج شد،هنگام شب به دره وحشتناک و صعب العبوری رسید.اواخر شب جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و خبر داد که طایفه ای از جن در وسط دره جمع شده و قصد مکر و شر و اذیت شما و اصحابتان را دارند.(ارشاد،ص399)
از حضرت امام صادق(ع)روایت شده:
روزی حضرت رسول(ص)نشسته بود،مردی به خدمتشان رسید که بلندی قامتش مثل درخت خرما بود.سلام کرد،حضرت جواب داد و سپس فرمود«خودش وکلامش شبیه جن است».سپس به او فرمود کیستی؟ عرض کرد :من هام،پسر هیم،فرزند لاتیس،پسر ابلیس هستم.(بحارالانوار،ص83)
بانو حکیمیه دختر امام کاظم(ع) می گویدکه برادرم رضا(ع) را دیدم که تنها بود،عرض کردم:با چه کسی سخن می گویید؟ فرمودند:فردی از جن آمده تا مسائلی بپرسد و از چیزهایی شکایت کند.(اصول کافی،ص395)
علامه طباطبایی(ره)می فرمودند:
روزی آقای بحرینی که یکی از افراد معروف و مشهور در احضار جن و از متبحرترین در علم ابجد و حساب مربعات بود در مجلس ما حضور یافت،چادری آوردند،دو طرفش را به دست من داد و دو طرف دیگر را به دست های خودش گرفت.این چادر به فاصله دو وجب از زمین فاصله داشت. در این حال جنیان را حاضر کرد،صدای غلغله و همهمه شدیدی از زیر چادر برخاست.چادر به شدت تکان می خورد چنان که نزدیک بود از دست ما خارج شود. من محکم نگه داشته بودم،آدمک هایی به قامت دو وجب در زیر چادر بودند وبسیار ازدحام کرده و تکان می خوردند و رفت و آمد داشتند،من با کمال فراست متوجه بودم این صحنه،چشم بندی و صحنه سازی نبوده و صد در صد وقوع امر خارجی بوده است.(رجایی،تهرانی،جن و شیطان،ص47)
جن چگونه موجودی است؟
به واقع جن چگونه موجودی است وآیا می توان توسط علوم پیشرفته امروزی آن را اثبات کرد؟ جن در لغت به معنای مستور و پوشیده است،همان طور که بچه در رحم و پنهان از چشم ما را «جنین»گویند و جنت اشاره به باغی است که درختان آن مانع از به چشم آمدن زمینش می گردد.
وشاید علت شک و تردید در وجود جن نیز همان مستور و پنهان بودنش از انظار و حس بشری است،که به علت آن در ذات خلقتش نهفته است.
قرآن کریم خلقت جن را چنین بیان می دارد:
 و جان (که در بعضی از متون اسلامی آمده است،جان پدر جن است همانطور که آدم پدر انسان)را پیشتر،از آتش زهرآگین آفریدیم.(سوره حجر،آیه27)
 خدا انسان راازگل خشک شده ای چون سفال آفرید و جنیان را از شعله ای بی دود.(سوره الرحمان،آیه12)
از این آیات در می یابیم که جن،آتش است و انسان از جنس خاک،و این چنین دریافت می شود که جنیان قبل از انسان خلق شده است،و از آنجایی که هر دو از ماده آفریده شده اند پس مادی هستند،ولی دو تفاوت اساسی آنها را از سایر موجودات متمایز می سازد:
1. می توانند خود را به هر شکل و قیافه ای درآورند(آکام المرجان)(به استثنای پیامبران و ائمه معصومین وبنا به برخی روایات حتی احدی از شیعیان)
2. از چشم موجودات دیگر پنهانند.
ملاصدرا پنهان و آشکار شدن جن را با هوا قیاس می کند و این طور عنوان می دارد:
«بدن های لطیف در الطاف و نرمی متوسط بوده و از این رو آماده جدایی و یا گرد آمدن هستند،چون گردهم آیند قوام آنها بهتر گشته و مشاهده می گردند و چون جدا گردند قوامشان نازک و جسمشان لطیف می شود و از دیده پنهان می مانند.مانند هوا که وقتی ذاتش گردهم می آیند غلیظ می شود و به صورت ابر درمی آید و وقتی ذرات ازهم جدا می شوند لطیف می شود ودیده نمی شوند.»(ملاصدرا،مفاتیح الغیب)
همین ذات وجودی جنیان به آنها این امکان را می دهد که خود را به هر شکلی و با هر حجمی درآورند.چه به اندازه سرسوزن و چه در اندازه اتاقی بزرگ.آنها به واسطه همین ویژگی،بُعد زمان برایشان معنا ندارد،و مسافتی را که بشر مدت ها باید آن را طی کند.در لحظه ای می پیمایند و اعمالی را که از توان انسان خارج است آنها به راحتی قادر به انجامش هستند عمده ترین علت شکست و تردید در وجود آنان هم همین پنهان بودن از چشم انسان هاست. که البته از نظر علمی هم توجیه پذیر است.چرا که در جهان هستی چیزهای زیاذی وجود دارد که به چشم انسان قابل رؤیت نیستند ولی قدرتشان از نظر جسمی از انسان به مراتب بیشتر است.مثل الکترون ها،امواج الکتریسیته،نورهای ماورای بنفش،اشعه ایکس،باکتری ها و ویروس ها،آمیب ها،جانداران تک سلول و از همه مهمتر ذات اقدس الهی که دیده نمی شود ولی کدام عقل سلیمی می تواند آن را انکار کند؟
بنابراین صرف این که با حواس خود قادر نیستیم آنان را درک کنیم،دلیل بر نبودن آنها نیست.
آیا جن ها برتر از انسان ها هستند؟
همه ما واژه «از ما بهتران»را به کرات شنیده ایم.این واژه در فرهنگ عامیانه ما اغلب برای جن به کار می رود ولی آیا واقعاً این چنین است؟ آیا جن موجودی برتر از انسان است؟ خداوند در قرآن کریم می فرماید«وما فرزندان آدم را بر بسیاری مخلوقات خود برتری و فضیلت کامل بخشیدیم.»(سوره اسراء،آیه70)و همچنین واجب شدن سجده شیطان و فرشتگان بر انسان نیز،خود دلیلی برای برتر بودن نوع انسان است در پیشگاه خداوند.یک انسان کامل بر همه موجدات برتری دارد وحتی بعضی از انسان ها که راه برقراری ارتباط با جنیان را می دانند(مدیوم ها)می توانندبرآنهاتسلط یابند.
باز به قرآن کریم استناد می کنیم که می گوید«از پریان بودند که به فرمان پروردگارش برایش کار می کردند و هر که از آنان از فرمان سر می پیچد به او عذاب آتش سوزان را می چشاندیم.برای وی هرچه می خواست ازبناهای بلندوتندیس ها وکاسه هایی چون حوض ودیگ های محکم می ساختند.»(سوره سباء،آیه12و13)
اگرچه قرآن کریم در مورد تسلط بر جن فقط از حضرت سلیمان یاد کرده است ولی در بسیاری از کشورها وحتی در کشور خودمان هم نمونه های زیادی دیده شده که اشخاصی با عنوان جن گیر و یا احضار کنندگان ارواح توانسته اند از آنها بهره گیرند.
در هر حال باید دانست که در پیشگاه خداوند انسان اشرف مخلوقات است و یک انسان کامل و مؤمن بر همه خلایق برتری دارد.
حیات وزیستن جن
بنابر آیه کریمه قرآن:
 این موجود عجیب پیش از آفرینش انسان،خلق شده است.(سوره حجر،آیه27)
 جنیان از شعله های آتش آفریده شده اند.(سوره الرحمان،آیه14)
 جنیان چون انسان ها دسته دسته به دنیا آمده اند،تا زمان مرگ زندگی کرده و بعد به جهان آخرت خواهند رفت.(سوره فصلت،آیه25)
 آنها نیز نرو ماده دارند.(سوره جن،آیه6)
 آنها نیز تمایلات نفسانی دارند.(سوره الرحمن،آیه56)
 تعداد جنیان بیش از آدمیان است.(سوره انعام،آیه128)
همان طور که پیش از این گفته شد،جن موجودی است مادی که از آتش خلق شده است از آنجایی که دارای حیات است و طبق آیات الهی زاد و ولد می کند پس نرو ماده دارد،خواب و خوراک داردوپایان زندگی اش با مرگ توام است وباز بنابر آیات کریمه،زندگی پس از مرگ نیز خواهد داشت.
تغذیه جنیان
از آنجا که هر موجودی برای ادامه حیات خود احتیاج به تغذیه و خوراک دارد جنیان نیز به طور قطع از چیزهایی تغذیه می کنند.چنانکه«ابن بابویه»نقل کرده است:«گروهی از طایفه جنیان خدمت پیامبراکرم(ص) شرفیاب شدند وعرض کردند:ای رسول خدا چیزی برای خوردن به ما عطا فرما،حضرت هم استخوان و بازمانده غذا را به آنها عطا کرد.»(وسایل الشیعه،جلد1،ص252)
ونیز امام صادق(ع)می فرماید:استخوان و ضایعات غذای جنیان است.(وسایل الشیعه)
سخن گفتن جنیان
فطرت انسان به گونه ای است که احتیاج به سخن گفتن و ارتباط برقرار کردن با همنوعان خود ساخته است.از طرفی اصوات در حیوانات هم به طریق علمی و هم تجربی ثابت شده و همچنین در قرآن و روایات ذکر شده است که بعضی از پیامبران(مانند حضرت نوح و سلیمان)زبان حیوانات را دانسته و می توانستند با آنها سخن گویند.در جنیان نیز به همین گونه است.از آنجایی که جنیان نیز مادی هستند وزندگی اجتماعی آنها ایجاب می کند که با یکدیگر سخن بگویند،پس به طور قطع و یقین آنها اصواتی برای انتقال مفاهیم به یکدیگر دارند ولی در فهم ما نیست.البته کسانی می توانند به طریقی حرف های آنها را دریابند وبا آنها سخن گویند؛چنانکه حضرت رسول و برخی از امامان با آنها صحبت می کردند و افرادی بنابر توانایی های خاصی می توانند با آنها ارتباط برقرار کنند(ارتباط دهندگان یا جن گیران)
از امام صادق(ع)نقل شده است:
«روزی امیرالمؤمنین(ع)د رکوفه بر فراز نبر مشغول خطبه بود که ناگهان اژدهایی در حالی که به شدت به طرف مردم می دوید و آنها از او می گریختند پدیدار شد.حضرت فرمود: «راه را برای او باز کنید».
مار بزرگی جلو آمد واز منبر بالا رفت و پاهای حضرت را بوسید و خود را به پاهای مبارک حضرت مالید وسه بار دمید.سپس پایین آمدورفت وحضرت خطبه را ادامه داد. وقتی مردم توضیح خواستند ایشان فرمود:او مردی از جن بود که می گفت:فرزندش را یکی از انصار به نام جابر بن سمیع،بدون اینکه به او آزاری رسانده باشد با سنگ کشته است و اکنون خون فرزندش را می طلبید.»(بحارالانوار،ص172)قابل ذکر است،دری که مار از آن وارد و خارج شده بود به «باب الثعبان»(درب مار)مشهور شد. پس از شهادت امیرالمؤمنین(ع)،معاویه که نمی خواست ذکری از فضایل آن حضرت گفته شود دستور دادفیلی آوردند و به آن در بستند. آنقدر فیل را در آنجا نگه داشت تا به باب الفیل مشهور شد.و هم اکنون نیز،«باب الفیل»(درب فیل)نامیده می شود.(بحارالانوار،ص171)

نزول جنیان
از آنجایی که نوع خلقت جنیان با انسان ها متفاوت است واضح است که مکان زندگی آنها متناسب با نوع خلقت آنها باشد ولی آن مکان ها کجاست؟ در بین عوام شایع است که زیر زمین ها جاهای تاریک و مرطوب مانند حمام ها،چاه ها و عمق جنگل ها جایگاه جنیان است. اما بررسی ها حاکی از آن است که قطعاً آنها در جایی زندگی می کنند که از انسان ها به دور باشند.
در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که:در وادی شقره(بیابانی که رنگ خاکش سرخ مایل به زرد است)نماز نخوان زیرا در آنجا منازل جن است.(وسایل الشیعه،ص452)
قابل ذکر است یکی از معروفترین مساجد مکه به نام(مسجدالجن)در غرب شهر مکه محل نزول جنیان در مکه است و مستحب است حاجیان درآن مسجد رفته و دو رکعت نماز به جا آورند.
تولید مثل جنیان
آنچه مسلم است این است که بنابر ذات وجودی جنیان آنها نیز مانند انسان دارای غریزه جنسی بوده وتولد و تناسل دارند و لازمه ادامه و بقای نسلشان آمیزش جنسی مؤنث و مذکر است.اما این سؤال که آیا آنها مانند انسان ها و سایر جانداران با عمل لقاح و تشکیل نطفه تولد می یابند چیزی نیست که ازکلام خداوند بتوان استنباط کردولی ابن عربی در فتوحات گفته است تناسل بشر به القای آب نطفه در رحم است و تناسل جن به القای هوا در رحم اثنی (جنس ماده) می باشد (جن الشیطان، ص57)
روایتی است از بخشی از وصیت حضرت رسول به امیرالمؤمنین که فرمود:
ای علی در شب اول و وسط و آخر ماه آمیزش مکن همانا جنیان در این سه شب به پیش زنان خویش(برای مقاومت)می روند.(وسایل الشیعه،ص91)
ودر آیه ای برای وصف حوریان بهشتی آمده است:حوریان بهشتی را قبل از شوهرانشان نه آدمی و نه جن دست زده است.(سوره الرحمن،آیه56و74)
خواب جنیان
الله خدایی است که هیچ خدایی جز او نیست زنده و پاینده است.نه خواب سبک اورا دربرمی گیردونه خواب سنگین(سوره بقره،آیه255)
واز حضرت صادق روایت است که می فرمایند:به غیر از خداوند متعال همه خواب دارند حتی فرشتگان(میزان الحمه،ص25)و حدیثی است از رسول خدا که می فرمایند :خواب به چهار گونه است پیامبران به پشت می خوابند ،مؤمنین به دست راست،کافرین ومنافقین به دست چپ و شیاطین به رو می خوابند(شیخ حر عاملی ص1067)
آنچه از این مطالب می توان در یافت این است که به غیر از ذات اقدس الهی همه موجودات دارای خواب هستند.
مرگ جنیان
جنیان نیز مانند هر موجود جانداری همان طور که دارای حیات هستند مرگ هم شامل حالشان می شود چنان که در قرآن کریم آمده:وبر آنها (خطاکاران)نیز همانند پیشینیان از جن و انس عذاب مقرر شد.(سوره فصلت،آیه25)
به امت هایی که پیش از شما بوده اند از جن و انس در آتش داخل شوید.(سوره اعراف آیه 3
ازاین آیات چنین برمی آید که نه تنها آنها هم مانند انسان مرگ دارند بلکه مانند انسان از عقوبت خدا بر حذر نیستند.
تکالیف جنیان در مقابل ذات پروردگار
همان طور که در مباحث قبل گفتیم انسان، فرشته و جن سه موجودی هستند که بنابر مصلحت خداوند خلق شده اند و هدف از آفرینش آنها نیز عبادت پروردگار است.
چنانکه در قرآن کریم آمده است:جن و انس را جز برای پرستش خود نیافریده ام.(سوره ذازیان،آیه56)
جن نیز مانند انسان مختار است و حق انتخاب دارد و مانند ما در اجرای قوانین دینی مکلف است چگونگی عبادت و اجرای احکام در میان آنها مشخص نیست ولی آنچه مسلم است این است که پیامبرانی که برای هدایت مخلوق برگزیده شده اند جنیان را نیز هدایت گرند.
چنانکه علامه طباطبایی فرمودند:اتفاقاًدر این باره از خود جنیان هم سؤال شده که آیا پیغمبر شما از جنس خود شماست در پاسخ گفته اند:پیامبران ماانسانند و اینک ما به رسالت ختمی مرتبت ایمان آورده ایم و او را آخرین پیامبر می دانیم.(جن و شیطان)
از بسیاری از آیات روایت و احادیث نیز این طور استنباط می شود که در بعضی از جنیان کافرو بعضی مسلمانند و حتی قبل از ظهور اسلام برخی از آنها یهودی بودند که بعد از اسلام به پیشگاه حضرت محمد(ص)آمده و مسلمان شده اند و برای آنها عقوبتی همانند عقوبت انسان ها در نظر گرفته می شود در قرآن آمده است:بعضی از ما مسلمانند و بعضی از دور.آنان که اسلام آورده اند در جست وجوی راه درست بودند ،اما آنان که از حق دور ند هیزم جهنم خواهند بود واگر بر طریق راست پایداری کند ازآبی فراوان سیرابشان کنیم(سوره جن آیه14و15و16) از این آیه چنین برمی آید که جن ها همانند انسان به گونه ای مختلفند بعضی کافر و بعضی فاسق و ظالم البته برخی نیز نیکوکار و صالح بوده و دارای عقاید مختلف و ادیان مختلف هستند.
در سوره احقاف آمده است که:حضرت رسول پس از آنکه از مکه به طایف رفت تا مردم را به سوی اسلام دعوت کند کسی به دعوت او پاسخ مثبت نداد در بازگشت به محلی رسید که آن را وادی جن شب را درآنجا ماند و به تلاوت آیات الهی مشغول شد در آن هنگام گروهی از جنیان صدای صوت آن حضرت را شنیدند پس از آنکه رسول اکرم از تلاوت فراغت یافت جنیان به سوی قوم برگشتند و این طور مشاهدات خود را بازگو کردند:ای قوم کتابی را شنیدیم که بعد از موسی نازل شده و تصدیق کننده مطالب آن است و به حق و راستی هدایت می کند.(سوره احقاف،آیه29و30)
وروایت است که حتی برخی از جنیان از گروه شیعیان می باشند از آن جمله روایتی است که از ابوحمزه ثمالی نقل شده:روزی جهت شرف یابی به حضور امام باقر اجازه خواستم گفتند که عده ای خدمت آن حضرت هستند لذا اندکی صبر کردم تا آنها خارج شوند پس کسانی خارج شدند که آنها را نمی شناختم و غریب به نظرم آمدند چون اجازه شرفیابی گرفتم داخل شدم و به حضرت عرض کردم فدایت شوم الان زمان حکومت بنی امیه است و شمشیرهای آنها خونریز می باشد.امام فرمود ای ابا حمزه اینان گروهی از شیعیان از طایفه جن بودند تا از مسایل دینی خود سؤال کنند.(جن و شیطان،ص56)
آیا فرشتگان و شیاطین از تبار جنیانند؟
همان طور که گفته شد بنابر قرآن کریم سه موجود انسان، فرشته و جن دارای عقل و شعورند و بنابر مصلحت خداوند در صحنه گیتی ظاهر شدند و نامی از شیطان به طور مستقل به میان آورده نشده است.بنابراین شیطان یا باید از جنس فرشته باشد و یا از جنس جن بهتر است باز از قرآن کریم مدد بگیریم:آنگاه که به فرشتگان گفتیم تا آدم را سجده کنید همه جز ابلیس که از جن بود و از فرمان پروردگارش سربرتاخت سجده کردند(سوره کهف،آیه50)
همچنین خداوند در قرآن کریم فرشتگان را معصوم و مبرا از خطا دانسته:فرشتگان هرگز نافرمانی خدا را نمی کنند و همان کاری را می کنند که به آن ما‏مور شده اند.(سوره تحریم،آیه6)
وبنابر روایتی از زسول خدا :فرشتگان از نور آفریده شده اند بنابراین ابلیس که بزرگترین خطا را در درگاه خدا وند مرتکب شده هرگز نمی تواند از جنس فرشته باشد اگرچه با همه این مستندات هنوز در بین علمای اسلامی در نوع خلقت ذاتی شیطان اختلاف نظر وجود دارد.
ارواح شریر کدامند و چه تفاوتی با جن دارند؟
مطالعات بر روی آثار بشر بدوی از قبیل نقاشی ها و کنده کاری های غارها نشان می دهد که انسان از ابتدای آفرینش وجود موجوداتی غیر از خود را در محیط پیرامونش حس کرده است موجوداتی که ترس و وحشت و حتی نوعی پرستش و کرنش را در آنها ایجاد می کرده است پس از اختراع زبان و خط هر قوم و قبیله ای نامی بر آنان گذاردند و برای ارتباط یا دفع آنان آدابی را برای خود قائل شدند و این آداب نسل به نسل تداوم یافت چنانکه امروز هنوز در آفریقا رسومی با همان روش سنتی برای ارتباط با این موجودات ویا دفع آنان صورت می گیرد به عنوان مثال در آیین مسیحیت جن گیری یک سابقه دیرینه دارد که اغلب کشیش ها اقدام به آن می کنند و در واقع معتقدند که شیطان در قالب جسم فردی رسوخ می کند البته تقریباً به غیر از مسلمانان همگی این موجودات را ارواح شریر می نامند وبرای دفع شر آنان اعتقادات مخصوص به خود دارند.
مثلاًبرخی از اروپاییان امروزی بر مبنای یک تفکر سنتی وقتی در خیابان راه می روند دست های خود را تکان می دهند تا از ارواح شریر دور بمانند ویا در روز معین از سال مراسمی برپا می کنند که در آن عده ای بسیار از مردم لباس شبیه به لباس اتاق عمل می پوشند،بوقی در دست می گیرند ودر آن می دمند.اما بنابراعتقادات مسلمانان تنها موجودات ماواء الطبیعه فرشته ها و جن ها هستند و روح انسان وقتی کاملاًاز بدن انسان خارج شود نه تنها قدرتی ندارد بلکه انسان هم نمی تواند هیچ گونه تسلطی بر آن داشته باشد مگر به خواست خداوند.
در کتاب ارتباط با ارواح این طور آمده :تسلط ارواح عقب مانده بر انسان ها را در اصطلاح جن زدگی می گویند که در واقع به همان مفهوم افسون وتسخیر است ما استفاده از این اصطلاحات را به دو علت صلاح نمی دانیم اول این که جن واژه ای است مخصوص موجودات هوشمند که بر طبق روایتی عامیانه معمولاًبرای ایجاد شر خلق گشته اند و همواره محکوم به بدی کردن می باشند حال آنکه هیچ موجودی به خاطر بدی کردن آفریده نمی شود معشیت پروردگار چنان است که راه تکامل و تعالی همواره به روی تمام موجودات هوشمند باز باشد دوم این که اصطلاح جن زدگی غالباًبدین معنی به کار می رود که جسم شخص جن زده را یک جن دیگر و یا روح تصرف شود بعضی در واقع دو نوع سکونت درقالب یک بدن و این فقط یک نوع استثناست نه یک تصرف یا دشمن و آزار بدین جهت واژه جن زدگی به مفهوم عامیانه برای ما قابل قبول نیست آنچه از این متون و بسیاری از متون دیگر برمی آید این است که واژه جن در فرهنگ های دیگر نیز وجود دارد ولی عموماً آن را شیطان ویا ارواح شریر می نامند در حالی که ما مسلمانان معتقدیم که در میان جنیان جن صالح و نیکوکار نیز وجود دارد.
اسماعیل حسین زاده سرابی در کتاب سیمای جن این طور می نویسد: سال ها پیش در مشهد مسئله احضار روح غوغایی عجیب به راه انداخته بود تا این که دو نفر از علمای معتبر مشهد خواستار شرکت در آن مجلس شدند و پس از حضور از نزدیک جریان حرکت میز را مشاهده کردند در جلسه دیگر یکی از دو درخواست کرد که میز مقصود ،میز مخصوص احضار روح است که روی آن همه حرف ها نوشته شده و جن ها توسط اشاره ای میز را تکان می دهند تا روی حرف مورد نظر بایستند را بگردانند این عالم چون دارای علوم و معنویت خاصی بود و راه مکالمه صحیح با موجودات نامرئی را بلد بود گرداننده میز را به اسمایی که حضرت سلیمان می دانست و با آن اسما جنیان را مسخره کرده بود،قسم داده و پرسیده بود شما روح انسان هستید یا موجودی دیگر و شروع به خواندن حروف الفبا کرده که در نهایت این جمله ها حاصل شد«من جن هستم».
زمردیان نیز در کتاب شیطان کیست می گوید:مدت هاست ارتباط گیرندگان با روح به وسیله های گوناگون با جن تماس می گیرند البته جن خود را بانام روح یکی از افراد معرفی می کند وآنها بر این باورند که با روح آدمی تماس گرفته اند در حالی که اغلب تماس آنها با جن و شیطان است.
آیا جن علم غیب دارد؟
قابلیت های موجود در جن که ناشی از نوع خلقتش می باشد مانند پنهان بودن از چشم طی کردن مسافت و غیره این تصور را در ذهن انسان ها اجاد می کند که این موجودات از عالم غیب آگاهند البته بسیاری از ارتباط برقرارگنندگان آگاهانه به قصد سوء استفاده و فریب مردم ویا نا آگاهانه به این باورها دامن زده اند ولی حقیقت آن است که تنها خداوند است که آگاه به غیب می باشد ولاغیر.چنانچه می فرماید:خداوند دانای غیب است وغیب خود را بر هیچ کس آشکار نمی سازد مگر برآن پیامبری که از او خشنود باشد.
والبته بسیار دیده شده در جریان همین احضار روح که ما آن را احضار جن می دانیم.جنیان توانسته اند پاسخ های درست و مناسبی ارائه دهند که آن را نباید ناشی از علم غیب آنان دانست زیرا جن ها از آن جایی که براحتی می توانند طی چند لحظه مسافت طولانی راطی کنند می توانند از همنوعان خود که در جریان ماجرا قراردارند پاسخ را جویا شده و به شخص رابط اطلاع دهند ویا از امکانات دیگری استفاده کنند که ما از آن بی خبریم به هر حال علم غیب چه برای انسان و چه برای جن منتفی است مگر برای عده ای که از طرف خداوند این توانایی برایشان ممکن می شود.
ترس از جنس
آیا باید از جن ها ترسید برای در امان ماندن از آنها چه باید کرد ظرفیت ها و عکس العمل های انسان ها در ارتباط با موجودات ناشناخته بسیار متفاوت است و غیر قابل پیش بینی است بنابراعتقاداتی که سینه به سینه و نسل به نسل منتقل شده همواره جن ها موجوداتی آزار دهنده و موجب شر و فساد بوده اند و هرگاه بیماری لاعلاجی پیش آمده و یا اتفاق غیر قابل توجیهی روی داده به جن و شیطان نسبت داده شده است موارد زیادی از بیماران روان پریش دیده شده اند که بیماری خود را ناشی از دیدن این موجودات می دانند و از سوی اطرافیان جن زده لقب گرفته اند.
مسلم است که وحشت ،ترس و اضطراب بیش از حد موجب بسیاری از اختلالات روحی وروانی خواهد شد.به راستی کدام انسان است که در برخورد با این موجودات بیم در دلش راه نیابد.ولی آیا می توان همه این بیماری ها را منسوب به جن و شیطان دانست.
به طور حتم شما هم عارضه آل زدگی را به کرات از سالخوردگان شنیده اید عارضه ای که مردم در قدیم در برخی از روستاها ومناطق دور افتاده آنرا باور داشته و معتقدند که این موجودات جان زن زائووطفلش را به خطر می اندازد چنانکه چند پیاز پوست کنده را در بالای سر زائو می گداشتند تاآل و جن از بوی بد پیاز فرار کند.
در حالی که امروزه از طریق علمی ثابت شده است عامل بسیاری از بیماری ها،میکروب زدایی پیاز عامل سلامت و محافظت بوده و نه بوی بد آن.ویا عوام بیماری بسیاری از کسانی که به بیماری صرع گرفتارند را به جن نسبت می دهند حال این ها تا چه حد واقعیت دارد سؤالی است که می توان با استناد بر این آیه آن را پاسخ گفت:آنان که ربا می خورند در قیامت چون کسانی از قبر بر می خیزند که به افسون شیطان دیوانه شده اند.(سوره جن،آیه26و27)
بنابراین بسیاری از اعمال نادرست که جنبه شیطانی دارند و در واقع در اثر نفوذ شیطان در روح انسان اعمال می شوند موجب اختلالات روحی.روانی گشته و در واقع یک جنون شیطانی در فرد ایجاد می کند علامه طباطبایی(ره)می گوید:تشبیهی که در این آیه شده که ربا خوار را به کسی تشبیه کرده که از طریق تماسی با شیطان دیوانه شده خالی از این معنا نیست که چنین چیزی (یعنی دیوانه شدن)امری است ممکن چون هر چند آیه شریفه دلالت ندارد که همه دیوانگان در اثر مس شیطان دیوانه شده اند ولی این قدر دلالت دارد که بعضی از جنون ها در اثر مس شیطان رخ می دهد.(سوره بقره،آیه275)
شاید بهترین راه برای در امان ماندن از آزار جنیان بالا بردن دانش و آگاهی نسبت به آنهاست.چرا که جنیان نیز مانند انسان خوب وبد دارند و از آنجایی که در میان انسان ها زندگی می کنند و تعدادشان نیز بسیار زیادتر از انسانهاست دیدار با آنها برای هیچ کس غیر ممکن نیست ولی چه بسا بسیاری از اختلالات روحی،روانی که به جسم هم آسیب جدی وارد می سازد ناشی از دیدار با یک جن خوب و نیکوکار بوده و تنها ترس از دیدار با این موجود فرد را دچار عارضه ساخته و هیچ قصد و عمدی از سوی جنیان در کار نبوده است.